۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

نسل پدر،نسل مادر،نسل من و برادرم، نسل آن یکی برادرم و نسل خواهرم

دیروز با همسرم تلفنی صحبت می کردم، او و دخترم را برای تعطیلات تابستان به ایران فرستاده ام. از او، از حال و هوای خانه پدری پرسیدم و این که هر کس نظرش در مورد انتصابات چه بوده است.
و گفت که یکی از برادرانم به حمایت از موسوی با پدرم که به احمدی نژاد رای داده است در حال بحث بوده که در نهایت پدرم به او می گوید:"شما جوانان فکر می کنید که عقل کل هستید!" و آن برادر بیش از حد مومن و ساده ام که اصلا رای نداده و هیچ طرف دعوا را قبول ندارد و همراه با هم مکتبی هایش به انتظار مهدی موعود نشسته تا بیاید و به این اوضاع سامان دهد، می گوید:" هر دو تاشون یک گ.. هستند" و یا آن خواهر یکی یک دانه که تحت تاثیر خانواده شوهر به رضایی رای داده و یا آن مادر ساده ام که برای رای رفته ولی در نهایت دلش به هیچ کس رضایت نداده و با زدن علامت ضربدر در برگه رای، رایش را به صندوق انداخته.

پس از قطع تلفن با خود می گویم: واقعا ما را چه می شود، در یک خانواده 6 نفره 5 نظر کاملا متفاوت!
و چرا این همه اختلاف؟ واقعا علت این همه اختلاف چیست؟
واینرا به جامعه بسط می دهم و با خود می گویم چگونه می شود چنین جامعه ای را رهبری کرد وقتی این قدر تضاد در آن موجود است.

شاید وقتی دیگر....

حقوق مردم(شهید مطهری؛ سیری در نهج البلاغه)

احتياجات بشر در آب و نان و جامه و خانه خلاصه نمی‏شود ، يك اسب و يا يك كبوتر را می‏توان با سير نگهداشتن و فراهم كردن وسيله آسايش تن ، راضی نگهداشت . ولی برای جلب رضايت انسان ، عوامل روانی به همان‏ اندازه می‏تواند موثر باشد كه عوامل جسمانی . حكومت‏ها ممكن است از نظر تامين حوائج مادی مردم ، يكسان عمل كنند ، در عين حال از نظر جلب و تحصيل رضايت عمومی يكسان نتيجه نگيرند ، بدان‏ جهت كه يكی حوائج روانی اجتماع را برمی‏آورد و ديگری برنمی‏آورد . يكی از چيزهائی كه رضايت عموم بدان بستگی دارد اينست كه حكومت با چه‏ ديده‏ای به توده مردم و به خودش نگاه می‏كند ؟ با اين چشم كه آنها برده و مملوك و خود ، مالك و صاحب اختيار است ؟ و يا با اين چشم كه آنها صاحب حقند و او خود تنها وكيل و امين و نماينده است ؟ در صورت اول هر خدمتی انجام دهد از نوع تيماری است كه‏ مالك يك حيوان برای حيوان خويش ، انجام می‏دهد ، و در صورت دوم از نوع‏ خدمتی است كه يك امين صالح انجام می‏دهد ، اعتراف حكومت به حقوق واقعی‏ مردم و احتراز از هر نوع عملی كه مشعر بر نفی حق حاكميت آنها باشد ، از شرايط اوليه جلب رضا و اطمينان آنان است
*********************
شهید مطهری؛ سیری در نهج البلاغه
صفحه 117 و
118