باز هواي وطنم ، وطنم آرزوست
خيمه به طوفان زدنم ، زدنم آرزوست
گشته ام از زهد ريايي ملول
ساقي توبه شكنم ، شكنم آرزوست
باز هواي وطنم ، وطنم آرزوست
خدمت رندانه به دير مغان
درد شراب كهنم ، كهنم آرزوست
چشمه ي خورشيد ، دلم را گداخت
نور به جاي كفنم ، كفنم آرزوس
تباز هواي وطنم آرزوست
دست سحر دامن گل را دريد
جامه اي از آن به تنم آرزوست
رقص كنان تا بر تو ، بر تو پركشم
بال چو مرغ چمنم ، چمنم آرزوست
در پي باغ خواندن بلبل به باغ رفتن زاغ و زغنم ، زغنم آرزوست
باز هواي وطنم ، وطنم آرزوست
دست سحر دامن گل را دريدجامه اي از آن به تنم آرزوست
رقص كنان تا بر تو ، بر تو پر كشم بال
چو مرغ چمنم ، چمنم آرزوست
در پي باغ خواندن بلبل به باغ رفتن زاغ و زغنم ، زغنم آرزوست
باز هواي وطنم ، وطنم آرزوست خيمه به طوفان زدنم ، زدنم آرزوست